استودیوی معماری سامو

تولید محتوا معماری

خانه ویلایی بتنی کیدوساکی

۴ بازديد

خانه ویلایی بتنی کیدوساکی

 

معمار : Tadao Ando

موقعیت بنا: Tokyo-Japan

 

استفاده از فرم و مصالح مدرن در عین توجه به خصوصیات و اصول معماری سنتی ژاپنی موجب شده است تا خانه کیدو ساکی یکی از شاخص ترین خانه های مسکونی توکیو گردد. این بنا توسط «تادائو آندو» معروف ترین معمار بین المللی ژاپنی برای سه خانواده طراحی شده است و در آن یک زوج جوان به همراه والدین خود به طور مستقل زندگی میکنند.

 مالک و کارفرمای این خانه هیروتاکا کیدو ساکی که خود معمار برجسته ای در توکیو بوده است از طراحی خانه برای خود و خویشانش سرباز زد وی دلیل این تصمیم خود را چنین توصیف نموده است: اگر خود به طراحی خانه ای برای خود و خویشاوندانم می پرداختم این امر ممکن بود باعث شود که آنها صریح و بی پرده تمایلاتشان را بروز ندهند اما زمانی که خود در رأس گروه کارفرما قرار دارم تمام سعی خود را در بازتاب دادن تمایلات یک یک افراد خانواده به معمار بنا خواهم کرد .

از آن جا که در این بنا سه خانواده با نیازهایی متفاوت در کنار هم زندگی میکنند مهمترین مساله در طراحی آن ایجاد حریم خصوصی برای هر یک از خانواده ها بوده است. پاسخ آندو به این  مساله استفاده از حیاط های خلوت و کوچک در اطراف مکعب اصلی بناست که از آنها میتوان به عنوان عناصری تفکیک کننده استفاده نمود.

باغ

۴ بازديد
تحقیقات انجام یافته در مورد باغهای تاریخی به طور عمده شامل نحوه شکل گیری، نوع عناصر به کار‌ رفته و نحوه چیدمان و ساختار فضایی آنها است در حالیکه، این مقاله قصد دارد تا علاوه بر موارد فوق به تأثیرگذاری عناصر و اجزاء و کالبد بر کاربر نیز بپردازد ساخت مایه های دست بشر به منظور برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی وی بوده و طراح و سازنده با اشراف براین موضوع دست به خلق فضایی میزده تا بتواند نیازهای فطری انسان، به مانند دستیابی به آرامش، را برآورده سازد. در این میان، باغسازی شرقی باغ را فضایی مقدس میداند و نه صرفاً زیبا و در این رهگذار به مفاهیم بینشی در طراحی خود توجه میکند. این مقاله بر آن است تا دو نمونه از باغهای ایرانی و ژاپنی، با سابقه ای کهن و تکامل یافته طی قرون متمادی را به گونهای تطبیقی همراه با نتیجه گیری منطقی به مقایسه بنشیند و با بیان اشتراکات و افتراقات آنها، شیوههای متفاوت طراحی جهت خلق مفهوم واحد را در انطباق با شرایط محیطی و فرهنگی متنوع به مکاشفه بپردازد. نتایج حاکی از آن است که مؤثرترین راه حصول آرامش در فضا از ترجمان کالبدی اعتقادات مذهبی مردمان حاصل شده اگرچه در فرهنگها و اقلیمهای گوناگون به گونهای متفاوت نمود یافته است

معمار کیست

۴ بازديد
ساختمان ها بخش اساسی از تجربه بشر هستند. ما زندگی می‌کنیم، کار می‌کنیم، خرید می‌کنیم، یاد می‌گیریم، عبادت می‌کنیم، به دنبال مراقبت هستیم و اوقات فراغت خود را در داخل این ساختارها می‌گذرانیم - و آنها را بر اساس میزان تأثیرگذاری آنها در خدمت اهداف خاص خود ارزیابی می‌کنیم. در هر مورد، طراحی ساختمان های مدرن کار صنعتگران ضروری است: معماران.

معماری چیست

۴ بازديد
معماری، هنر و تکنیک طراحی و ساخت، که از مهارت های مرتبط با ساخت متمایز می شود. عمل معماری برای برآوردن الزامات عملی و بیانی به کار گرفته می شود و در نتیجه هم در خدمت اهداف مفید و هم زیبایی شناختی است. اگرچه ممکن است این دو انتها از هم متمایز شوند، اما نمی توان آنها را از هم جدا کرد و وزن نسبی داده شده به هر یک می تواند بسیار متفاوت باشد. از آنجایی که هر جامعه ـ ساکن یا عشایری ـ رابطه فضایی با جهان طبیعی و سایر جوامع دارد، ساختارهایی که تولید می کنند، چیزهای زیادی را در مورد محیط (از جمله آب و هوا و آب و هوا)، تاریخ، مراسم، و حساسیت هنری و همچنین جنبه های بسیاری آشکار می کند. از زندگی روزمره

خانه ویلایی شرودر

۴ بازديد

خانه ویلایی شرودر
samo

شهرت و سابقه هنری گریت ریتولد به عنوان یکی از هنرمندان آوانگارد قرن بیستم از یکسو و نوآوری او در خلق کمپوزیسیونی از رنگ ها و سطوح خالص در نما,طراحی پلانی انعطاف پذیر و جزییات دکوراسیون داخلی از سوی دیگر,موجب شده اند تا از «خانه ویلایی شرودر-ریتولد» بیشتر به عنوان اثر هنری یاد شود تا خانه, اثری که تمامی مورخان در کتب تاریخ هنر مدرن به آن اشاره داشته اند و امروزه نیز این خانه کوچک رنگی و شفاف در قالب جعبه ایی از صفحه و خط همانند اسباب بازی کودکان مخاطبینش را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد.

ریتولد عضو گروه «دواستیل» - نقاشان پیشگام و طراحانی که پس از جنگ جهانی اول در هلند فعالیت می کردند, بود.در این گروه اعضای برجسته ایی چون «پیت موندریان» و «دوسبرگ» نیز فعالیت داشتند که از این میان تاثیر تئوری های موندریان بر آثار اولیه ریتولد کاملا مشهود است. ریتولد با روحیه ایی واقع گرایانه به طور کامل با تئوری های این گروه موافق نبود و در واقع به ساخت ماکت و مدل بیش از طراحی دو بعدی اعتقاد داشت . وی که در اصل طراح مبلمان بود تعداد اندکی مغازه و فضا های داخلی خانه های آپارتمانی نیزطراحی کرده بود, «خانه ویلایی شرودر » را می توان اولین ساختمان کامل او و به منزله ورود او به عرصه معماری برشمرد. این خانه آن طور که از یادداشت های منتقدان می توان یافت روش جدیدی از زندگی را عرضه کرده ,ساختار های زندگی سنتی گذشته را مردود و خانه را به مثابه مکانی جهت شکل گرفتن برخورد های خانوادگی -اجتماعی معرفی می کند.این ویژگی خواسته کارفرمای پروژه خانم «تروس شرودر» بود که پس از مرگ همسرش در پی از سر گرفتن زندگی ایی تازه ایی با فرزندانش در خانه ایی مدرن بود.او ریتولد را اولین بار ضمن تحویل گرفتن یه صندلی راحتی که به وی سفارش داده بود ملاقات کرد و این ملاقات آغاز رابطه ایی بود که تا مرگ آن دو به طول انجامید. این بنا در واقع ثمره هکاری تنگاتنگ تروس شرودر و گریت ریتولد که از انتخاب سایت آغاز شد,آن دو به طور جداگانه به جست و جوی زمین مناسب برای پروژه پرداختند اما در نهایت شگفتی از میان تعداد زیادی زمین هر دو یک سایت را برگزیدند . سایت زمین کوچکی بود که در نبش یک تقاطع و در انتهای ردیفی از خانه های مسکونی آجری سه طبقه قرار داشت.

خانه ویلایی توگندهات

۴ بازديد

خانه ویلایی توگندهات

نام معمار: Ludwig Mies van der Rohe

موقعیت بنا: Brno-Czech Republic

در اواخر دهه سی میلادی , «میس وندر روهه» در اروپا در اوج دوران فعالیت حرفه ای خود بود.او به تازگی طراحی مجتمع مسکونی در کوی معروف «وایسنهوف» در اشتوتگارت را به پایان برده و مشغول کار بر روی پاویون مشهور آلمان جهت نمایشگاه بین المللی در بارسلونا بود.در سال 1927 « فریتیز تاگندات»,برای طراحی ویلای شخصی خود و همسرش در جمهوری چک به میس وندر روهه مراجعه نمود.سایت مورد نظر در کنار تپه ای با شیب ملایم و چشم اندازی فوق العاده بر فراز شهر قرار داشت.

میس وندر روهه در مورد پیدا کردن نیروی کار مناسب در آن منطقه که بتوانند خواسته های وی را برآورده سازند بسیار موردد بود ولی پس از سفر و بازدید از سایت نه تنها نگرانی اش مرتفع گردید بلکه موقعیت سایت به نظرش مناسب آمد. بدین ترتیب در دسامبر 1927 طراحی بنا آغاز  و در پایان سال 1930 عملیات اجرای ساختمان به اتمام رسیده و خانه به کارفرما تحویل داده شد. خانه بر روی شیب تپه ساخته شده است و از دسترسی سواره در تراز بالای تپه تنها بخشی از بنا قابل مشاهده است.

ساختمان به دو حجم تقسیم می شود, یکی از آن ها شامل فضای خدماتی و گاراژ است, دیگری درب جلویی و ترازی که اتاق های خواب در آن قرار دارند را شامل می شود و در بین این دو قسمت فضای بازی طراحی شده است که به شهر دید دارد. پانل شیشه ای نیمه استوانه ای شکل که از جمله شاخصه های این بنا محسوب می شود در بیرون بنا ورودی را تعریف می کند و در داخل به واسطه شفافیتش راهرو و هال ورودی را روشن می سازد. انتهای راهرو و نحوه ی جانمایی اتاق ها از الگوی سنتی واضحی پیروی می کند که در آن اتاق ها رو به جنوب جانمایی شده و به تراسی رو به باغ دسترسی دارند. در پایین ترین سطح خانه  فضایی به وسعت 700 متر مربع با ابعاد 15 در 24 طراحی شده است. مکان یابی و ابعاد پنجره ها به نحوی است که هیچ انقطاعی میان فضای درون و بیرون محسوس نبوده و بدین ترتیب حداکثر استفاده از دید و منظر پیرامون سایت ممکن گردیده است.

خانه ویلایی سلامت لاول

۴ بازديد

 خانه ویلایی سلامت لاول

زندگی سالم و ارتباط تنگاتنگ سلامتی با شرایط محیط های مصنوع از جمله مسائلی بود که در معماری دهه 20 میلادی بسیار مورد توجه قرار گرفت و پیرو آن از ساختمان ها,خصوصا خانه های مسکونی به مثابه فضایی آرام,پر نور و سرشار از هوای تازه یاد شدکه بیش از هر چیز می بایست ضامن سلامت ساکنین باشد.

دکتر « فلیپ لاول» و همسرش مشتاق و پیشرو در طریقه زندگی سالم بودند. وی مقالات زیادی در این زمینه منتشر کرده و به سهم و نقش معماری در پیشبرد اهدافش اعتقاد داشت. دکتر لاول در سال 1927 از «ریچارد نیوترا» که در آن زمان به عنوان طراح و ناظر در نیویورک و شیکاگو مشغول به کار بوده و از جمله معمارانیست که خانه و ویلا های اشرافی آمریکایی بسیاری در طول فعالیت حرفه ای خود طراحی نموده است,دعوت کرد تا خانه ایی جهت اقامت وی با خانواده اش با معیار ها و توقعاتی که در ذهن داشت بسازد.

گفتنی است که دکتر لاول پیش از آن نیز از «پل رودلف»,معمار برجسته آن زمان برای ساخت ویلای ساحلی خود دعوت کرده بود که ساخت آن از سال 1922 تا 1926 به طول انجامید.

نتیجه مذاکرات دکتر لاول و ریچارد نیوترا طراحی ساختمانی بود که برای همیشه در تاریخ معماری مدرن ثبت گردید و سالانه هزاران نفر از آن دیدن می کنند.

سایت پروژه زمینی سرسبز و شیب دار واقع در یکی از تپه های حومه شهر لس آنجلس است که معمار هوشمندانه از شیب آن در طراحی خود بهره جسته است,به نحوی که بنا در سمت ورودی آن یک طبقه به نظر می رسد در حالی که سایر طبقات به نرمی در توپوگرافی سایت قرار گرفته اند.
 samo

پیش درآمدی بر هزاره سوم از زبان دکتر داراب دیبا

۴ بازديد

 

گوئی بدون درون گرائی گسترده و فضائی که در آن پرتوهای ضعیف تجلیات خود را در موضوع توصیف ناپذیر جستجو می کنند، ابدا هنر واقعی وجود ندارد.
سعی دارم جنبه های پنهان بخشها و عناصر مخفی تأثیرها و احساسات را توضیح دهیم. تصویر را در برخورد روشها و تجربه های گوناگونی که بوسیله متدها و یا ادراکات مقرر با یکدیگر تماس ایجاد می کنند مطرح نمائیم. تماسی برقرار می کنیم از چهره رها می گردد تا غالباً در تجرد کامل فرو رود.
از تاریخ نقاشی تا تصویر بالقوه، فضای متوالی و پی درپی زمان بخودی خود و با توسعه ای غالباً نامحدود سنجیده می شود که در آن لحظه، پیشگان آفرینش پنهانی باقی می ماند
در حال حاضر و از ورای خورشید بالقوه، کامپیوتر به بیشتر از یک وسیله تبدیل می گردد. زیرا بطور جداگانه بسرعت در پیدایش و خلق اثر همکاری می کند. این دنیای فن آوری غنی که در آن تصاویر با یک سرعت قابل ملاحظه دنبال یکدیگر می آیند فقط چند لحظه در برابر چشم آگاه قرار می گیرد، در حالیکه روی شکل ها و رنگهای خاصی واقع می شود که محل های عادی، ترکیب آنها را بوجود می آورند. یک تکامل مناظری که با ریتم.
تناسب ها و اندازه های دائماً متنوع سنجیده می شود. این یک تولد است که بدلیل تغییر ژنتیکی خود تنوع و تفاوت تجلیات قبل از موقع عینی را که باید کشف گردند، دربر می گیرد .
پس چرا باید در اثر عطاءا... امیدوار معمار ، موسیقیدان ، نقاش و عکاس ، هنر قابل درک را جستجو نمود . زیرا همکار بالقوه وی یک حضور همه جانبه را به او القاء می کند که از کارهای حافظه فراتر می رود 
پیشرفت وسائل و ابزار فنی انتشار تصاویر درک ما و روابطی را که با آنها داریم تغییر داده است.
کثرت وسائل و ابزار فنی انتشار تصاویر – درک ما و روابطی را که با آنها داریم تغییر داده است. کثرت تصاویر فوری مورد استفاده بخشها و سکانس ها را با زمانی تنظیم می کند که واقعی می نامیم. مشاهده و مطالعه تصویر یم فوریت سریع را جدا و مشخص می کند ، و ابداً نمی تواند بعنوان غایت و نهایت فی نفسه مشخص شود توصیف گردد.
در این دنیائی که مسلماً یک واقعیت در آن مستقر است، وسیله و ابزار نهائی که قادر است اندیشه و درک متجانس بیشتر کابردی خیلی کامل تر را آزاد سازد به چه چیز تبدیل می گردد. واقعیت یک منظره که بدلیل ابهام و تجرد موضوعش یک اندیشه واقعی را القاء می کند که درک یک تجانس خیلی پیچیده را افزایش می دهد در کجا قرار می گیرد.
آیا هنوز می توان از نهاد (سمبل) و از رمز و نشانه ، استفاده سخن گفت زیرا محتوی نقاشی به جوهر و ذات ناپایدار خیلی پیوسته است . آیا باز هم می توان تفکر خلقت را ترسیم کرد و در داخل کادر قرار داد در عین حال که برداشت وتصویر مقدس دنیا و حقیقت هایش را منتقل نمود.
واقعیت ، مشف یا بازی ، یک لذت عینی مبهم پدیدار می شود که ما را وادار می کند به تصاویر فراموش شده اوراء ناشناخته نزدیک شویم.
فن آوری های نوین ارتباطات یک روند نزدیکی کاملاً جدید را تغییر داده و مجدداً ترکیب کرده اند. بدین ترتیب تجزیه و تحلیل تحریکات و مقاومت هائی که این سکوها و محوطه های عدد بعنوان آفرینش و مشکلات ساده قطعی ارائه می دهند فقط می تواند کاهش دهنده فویت های پویای نمایان و آشکار باشد ، تصویر گسترده می شود و در برابر نگاه قرار می گیرد و سپس مانند رویائی که کاملاً مشاهده نشده است می گریزد. این فضای دیگر که مخفی ، فوق طبیعت و اسرارآمیز است آشکار و پنهان می شود گوئی می خواهد فاصله موجود بین واقعیت و تجلی آن عکسها و تصاویر بالقوه یاری دهنده را مشخص کند.
در این فضای زمان (ریاضی) درک درون گرا و شاید قراردادی و اختیاری و بوسیله تجربیات ناممشخصی که با مقررات و قوانین شرعی زیبائی کلاسیک و متعارفی بازی می کند و برون گرا می گردد . زیبائی به قضا و قدر لحظه تبدیل می گردد زیرا زندگیش در مراحل ناپیوستگی نابود کننده جریان دارد.
منظره ها و دلایل به تضاد یک چارچوب احیای غیر رسمی تبدیل می گردند که در سایه گسترده بالقوه ابزارهای آزادسازی ضربان مجازی وسیع و توسعه یافته تبدیل می شود.
دنیای واقعی طبیعت و روح را پشت این تجریدات و ابهامات درونی و فرار پنهان شده اند، باز می یابد که نمادین بودن هیچ ادعایی گسترده و وسعت یک لحظه حاضر را منعکس می کند.
یک تجلی فوری پدیدار می گردد که از ارادع خلاقیت هنری فراتر می رود تا از کوره راههائی که یک زیباشناسی شناخته شده از نظر تاریخی درمی نوردد ، خارج شود . موجی از تصاویر و جنبه های کلی پرتحرک که بسرعت صدا بهم می خورند و می تواند رویا و خیالی بودن یک برداشت نامشخص فی البداهه ایجاد کند. نتیجه را آشکار می نماید. حقیقت نمائی جنبه غیر مقرون به حقیقت را توصیف می کند. در این مورد که واقعیت تصور موهوم و جذابیتی را که از همدستی خالق با تماشگر دوردست خود برمی خیزد با همدیگر مخلوط می کند.
افق دیگر ، رنگهای فرار و گریزان، خطوطی که بسوی یک بی مکانی تصوری، درک اختیاری تمایل دارند تا در نقطه های فرار غیر تصور تجلی کنند و یک بعد نوین فضای نقاشی بالقوه را بسازند. آمیزش مبهم تصاویر بوسیله پایه هائی که جنبه رفتار سرسام آور قرنی را آشکار می کنند که بگونه ای قاطع تصاویر حجاری های زیاد و فراوان با شیوه نقاشی را تهیه می کنند، پدیده ای که با روی هم قرار دادن بخشهای مخصوص نمایش هنری گاهی به اوج می رسد
هنر با شادی با وسایل ارتباط جمعی تازه در اقدامی بازی می کند که عکس نقاشی، چسبانیدن و رنگ چارچوب های بدون اقتران با زمانهای متفاوت برخوردار از هماهنگی رسا را بوجود می آورند . در عصر معاصر بودن، بی زمان بودن و فوق واقعی آمیزش مرحله های موقتی وارد می شویم که با ادارکات و برداشت های تالمی و تفکری معنویت یک هنر در حال توسعه را به می رسانند بی آنکه بخواهند هرگز خود را تحمیل کنند. و در واقع عطاءا.. امیدوار با همه اینها بازی می کند . فرهنگ ادبی و استعداد هنری وی او را از زندانهای تصوری آزاد می کنند که در آنها مواهب الهی فقط از ورای نرده های بسته مناظر خالی خود را نشان می دهند. ابهام و تجرد آینده، تجربه جاری معنویت حرکات تند هماهنگی بالقوه گوئی باز هم علیرغم خود همراهان یک سفر مقدس که هنوز آغاز نگردیده، باقی می مانیم   
https://samostudio.ir

معماری مصالح و انرژی

۴ بازديد

در کاربرد مصالح، همیشه باید کشوری را که در آن معمار به تجربه می پردازد، فناوری ساختمانی آن کشور و معیارهایی را که مردم آنجا به کار می بندند، در نظر داشت. این واقعیت که معماران در کشورهای جهان سوم یا در کشورهای کمتر توسعه یافته به مصالح بسیار معدودی دسترسی دارند، تفاوت های زیاد میان این دو دسته را مبرهن می سازد. با چنین نگرشی تنها در صورتی می توان از معماری در مقیاسی جهانی سخن به میان آورد که تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شیوه های کاربرد مصالح مدنظر قرار گیرند. بنابراین شاید در تصمیم گیری درباره قیاس، تمایز و استنتاج های عمومی در مورد معماری های مختلف ـ ورای کیفیت های عام فضایی و موضوعات کلی سازه و ریتم فناوری ساختمان و مصالح عاملی اساسی به حساب می آیند.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاری خاص خود است و از نظر فرم پذیری خواص ویژه‌ای دارد. این بدان معنی است که هر ماده‌ای فرم خاص خود را می‌طلبد و برخی فرم های حجمی و فضایی خاص را مطرح می سازد و بدین ترتیب صورت فضای معماری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بطور کلی انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماری را از نظر مقیاس و نحوه کاربرد در ساختمان، می توان به دو دسته تقسیم نمود:
1. مصالح مورد استفاده در مقیاس کلان (بزرگ) معماری که ممکن است بر نظام سازه ای و سامان دهی عملکردی بنا تأثیرگذار باشند.
2. مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد (کوچک) معماری که ممکن است بر جزئیات معماری و بافت های داخلی و خارجی تأثیر بگذارند. این دو دسته که به ترتیب ابعاد ساختاری و زیبایی شناختی کاربرد مصالح در معماری را تشکیل می دهند، پیامدهایی را برای موضوعات عام معماری به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصیت عمومی ساختمان تأثیر می گذارند و سازمان دهی سازه ای، تناسبات، کیفیت موزون ساختمان (فضاهای پر در برابر خالی) و نیز وزن ساختمان را تحت تأثیر قرار می دهند، در حالی که مصالح دسته دوم از نظر نوع و میزان کاربرد، تأثیری فوق العاده بر هزینه کلی ساختمان دارند و از این رو شاید از شاخصه های بی نظیر معماری کم هزینه یا بالعکس پرهزینه به شمار آیند عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشکلی پیش نمی آید. برخورداری از تجربه پایه ای و تجربه کار در زمینه ای مشخص و نیز پژوهش بنیادی درباره گونه های مشخص ساختمانی می تواند زمینه هایی را برای انتخاب بهینه مصالح فراهم کند. البته در این مورد مشاوران سازه ای نیز می توانند کمک شایان توجهی برای معمار باشند. اما در مقابل، کاربرد مصالح در مقیاس خرد، مشکلات متعددی را در مورد انتخاب بوجود می آورد، زیرا این نوع مصالح بر بافت عمومی ساختمان و لطایف بصری آن ـ چه در خارج و چه در داخل بنا ـ تأثیر می گذارند. همچنین کیفیت مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد، سازگاری میان آنها و نیز سازگاری با مصالح سخت تر بکاررفته در سازه بنا، بر کیفیت بصری ساختمان در طول زمان، در قالب فرسایش و مقابله با وضعیت های جوی نیز تأثیر خواهد گذاشت. این موضوع به کاهش هزینه¬های انرژی در درازمدت کمک می کند و یا برعکس باعث افزایش آن می شود. بدین ترتیب معمار بایستی در انتخاب مصالحی که در یک ساختمان مورد استفاده قرار می گیرند، خصوصاً مصالح مورد استفاده در مقیاس خرد معماری، توجه و دقت فراوانی از خود نشان دهد تا بتواند به نتایجی مقبول در عرصه معماری، از جنبه های مختلف زیبایی شناختی و کاربردی، دست یابد.
بخش ساختمان با مصرف یک سوم انرژی مصرفی کشور نه تنها ازش ریالی زیادی را به خود اختصاص داده بلکه موجبات آلایندگی فراوانی را نیز فراهم می آورد. لذا در دهه های اخیر درر مورد کاهش مصرف انرژی در ساختمان فعالیتهای زیادی انجام شده که بیشتر آنها در مورد پنجره ها ، عایق های حرارتی و همچنین طراحی ساختمان ها بر اساس کمترین پرت حرارتی ممکن است . تهیه و تولید و عرضه انواع پنجره ها و شیشه های جدید که مانع تبادل حرارت بین داخل و خارج ساختمان گردیده و همچنین امکان بهره گیری از نور طبیعی و در نتیجه کاهش مصرف انرژی الکتریسیته را فراهم می آورد و استفاده از عایق های حرارتی در پوسته ساختمان نیز از دیگر راهکارها در این زمینه به حساب می آیند

https://samostudio.ir

معماری ،تکنولوژی و طبیعت

۴ بازديد

 

معماری فضای نمایشگاهی مرکز پمپیدو که توسط رنزو پیانو و ریچارد راجرز صورت گرفته به عنوان یکی از بحث برانگیز ترین و پر سر و صدا ترین بناهای قرن بیستم مطرح شده است . معماران جوان طراح مرکز پمپیدو در یک حرکت کاملا رادیکال و غیر مترقبه از اسلاف خویش فاصله گرفتند . قبلا جوزف پاکستون در طراحی کریستال پالاس ، پیر کویئچی نروی در نمایشگاه تورین و در طراحی آشیانه هواپیما دوتر و کانتامتین در طراحی سالن ماشین آلات در نمایشگاه بین المللی پاریس شیفتگی بی حد و حصر خور را به صنعت تکنولوزی و وامداری طراحی خود را به فناوری پیشرفته روزگار خود نشان داده بودند . اما پیانو و راجرز در این راه گام بلندتری برداشتند . دیگر تکنولوژی رایج جذابیتی نداشت و چیزی پیشرفته تر از آن می بایست اقتدار انسان قرن بیستم بر طبیعت را به نمایش می گذاشت . در نتیجه با سبک طراحی این دو معمار که بعدها High-Tech معروف شد این دو با جهشی باورنکردنی ، از همتایان خود در آن سالها فاصله گرفتند . پاریس همواره یکی از پیشتازان نهضت های هنری – فلسفی ، سیاسی بود و با برنده شدن دو معمار جوان در مسابقه بین المللی مرکز پمپیدو و حمایت از ایده های ناب و خلاقانه ، زمینه خلق ایده های راجرز و پیانو را فراهم کرد . سؤال اصلی این بود که یک مجموعه که بیشتر یادآور یک پالایشگاه عظیم است ( Steels.1997 ) و ضرورتا از پیچیده ترین و پیشرفته ترین تکنولوژی در هر دوره برخوردار است و با اندام هیولایی ، زمخت و صنعتی خود تداعی کننده شکل یک ساختمان باشد ، چگونه می تواند با یکی از ظریف ترین و احساسی ترین نیازهای انسان یعنی هنر ، رابطه ای برقرار کند ؟

در مرکز پمپیدو انسان صنعتی در فضایی بین خط تولید و رنگهای انتزاعی در کشاکش است . در دل یک ماشین تمام عیار حرکت می کند و با مجموعه ای عظیم و کثیری از کانال تهویه ، لوله های تاسیساتی ، خرپاهای فلزی ، کابلهای الکتریکی ، پانل های آلومینیومی و استیل و دالانهایی که یادآور سفینه های فضایی هستند از سویی به سوی دیگر می رود . طراحی این مرکز به نوعی پاسخ به دعوت و توصیه برای ایجاد نمایشگاه با سازه های فلزی و اتصالات جوشی بود که در سال 1934 توسط لوکوربوزیه اعلام شده بود . به اعتقاد جنکز ، در مرکز پمپیدو تقریبا همه جنبه های مدرنیسم به نهایت اقرار خلق شدند و رنگ های قرمز و آبی پرچم فرانسه پوسته این بنا که شبیه یک آشیانه هواپیما بود را نقاشی کردند ( 1986 و Jenks ) . این بنای نمایشگاهی هم اگر چه مانند برج ایفل در ابتدا به نظر مردم پاریس خوشایند نبود و محل مناقشات و مباحث جنجالی در مورد معماری و هنر بود اما همانند برج ایفل ، با شباهت عجیبی توانست سرپا بماند و امروزه به دومین نماد شهری پاریس تبدیل شده است . به نظر می رسد وجه تشابه این هر دو در بر انگیختن حس غرور و سربلندی انسان در برابر طبیعت و مانیفستی برای اعلام عدم وابستگی انسان صنعتی بر طبیعت و خودمفایی او از طریق بسط و نشر دانش علمی و اکتشاف و اختراعات وعده داده شده در آرمانشهر فرانسیس بیکن ، قابل جستجو باشد

چالش ها و چرخشهای تکنولوژی در گفتگو با طبیعت
در سال 1972 درست هنگامی که پیانو و راجرز سرمست تجربه خلاقانه خود در ایجاد در ایجاد سبک معماری High-Tech بودند و آخرین واژه های گفت و گو ؛ زبان طبیعت را پاک می کردند و به جای سنگ و آجر و چوب و فلز و شیشه و گل و درخت و چشمه ، از واژگان جدیدی نظیر فن و کانال و عایق و لوله و فلنج و پانل و کویل و ساپورت و خرپا و ابزار دقیق و ... بهره می گرفتند تا منظومه های جدیدی از معماری صنعتی ناب بسرایند ، با کمینستر فولر ، معمار ، فیلسوف و دانشمند آمریکایی از زاویه دیگری ، تکنولوژی را مورد تفسیر قرار داده . و در جستجوی کشف راز و رمز طبیعت و منظومه کیهانی برای برقراری و ارتباط نزدیک تر با طبیعت ، دورانی پرتلاش را می گذراند . فولر قبلا از پیشرفت های تکنولوژیک و دستاوردهای آن برای ارتقای زندگی بشر استفاده کرده و با آن آشنا بود . اما همواره از خطر گسستگی رابطه انسان با طبیعت در اثر نشناختن ظرفیتهای آن و بهره کشی و استثمار صنعت از طبیعت انتقاد کرده بود . به اعتقاد فولر تکنولوژی مقدار دانشی است که انسان از مجموع تجربیات خود اندوخته و با توجه به اصول گرداننده جهان ، مایه ارتباط او با دیگران می شود ( نخستین کنگره بین المللی معماری ایران ، 1349 ) . در نتیجه اگر معنای تکنولوژی به درستی درک و فهم شود و انسان نسبت به آن شناخت واقعی پیدا کند ، می تواند دنیای پیرامون خود را مسئولانه و با تعهد اخلاقی بیشتری مورد تعامل قرار دهد . فولر تعریف ادینگتون از علم را می پسندید « علم کوشش صادقانه در منظم کردن حقایق تجربه هاست . » مشکل بشر در عدم شناخت و درک درست از طبیعت و قوانین حاکم بر آن است که این کوشش صادقانه علم را در تنظیم حقایق به درستی مورد استفاده قرار نمی دهد و با برداشت و تغییر یک جانبه و کوته نگری اش ، علم و تکنولوژی را مورد سوء استفاده قرار می دهد.
 


نگرش فولر در آن سالها حاکی از نگاه کلان به مجموعه نظام های جهان و سپس درک روابط بین آنها بود ، به اعتقاد وی « حرکات و ارتباط سیستمها به طور کلی و بدون پیش بینی و در نظر گرفتن کار هر یک از اجزای این سیستم ها به طور جداگانه » در غالب یک مفهوم کلان به نام « سینرژی » یا همبستگی حرکات و نظام پیچیدگی ها تعریف می شود . این واژه سینرژی همیشه با واژه انرژی همراه است : انرژی – سینرژی . رابطه انرژی با سینرژی همانگونه است که رابطه تجزیه با ترکیب . منتها اشکال در اینجا است که توده مردم جهان در مورد سینرژی چیزی نمی دانند و یا احساس نیاز نمی کنند زیرا به آنها یاد داده شده « که آنچه باید بدانید درباره اجزاء است به همن دلیل جامعه ای داریم که به داشتن متخصص ها ( در اجزاء ) راضی است . وقتی کسی چیزی از این اجزاء می داند می تواند یک یک آنها را به هم بیافزاید و دویی را به وجود بیاورد . ». « تقلیل گرایی » که در نتیجه تفکرات دکارت در همه جنبه های علوم ایجاد شده و تعمیم یافته بود وی را از درک تمام و کمال حقایق جهان و کلیت دربرگیرنده آنها عاجز می نمود مورد انتقاد شدید فولر بود .

بشر امروز با کشف بسیاری از اصول گرداننده جهان به درجه ای خودخواهی رسیده است که می اندیشد تمام جهان متکی به اوست و « تمام فن ورزانی که به طور آکادمیک آموزش یافته اند هنگام یادگیری قوانین ریاضی اصول حاکم بر جهان ، چنان به خود مشغول می شوند که می پندارند این بشر است که جهان را خلق و ایجاد می کند . » ( همان مأخذ صفحه 124 ) این شیفتگی ، غرور و خودکامگی از نظر فولر امری بسیار خطرناک است ، و وظیفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان این است که « تکنولوژی را از یک رویداد تأسف آور و تهدیدی برای بشریت » به یک ابزار و وسیله ای برای رسیدن به کمال یا زیبایی عظیمی که نتیجه وحدت بخشیدن به انسانیت در تمام جهان و آگاهی ادراک آمیز انسان درباره اصول حاکم بر عالم که همواره حاکم است ، تبدیل کنند . با چنین درک و تفسیری از تکنولوژی ، فولر سعی در به کار گیری نظامی در طراحی معماری داشت که رابطه انرژی – سینرژی در آن به درستی برقرار گردد . از موفقیت بشر تولید فولاد که قابلیت انبساطی و فشار پذیری اش نسبت به ماده مقاوم قبلی یعنی سنگ بسیار زیادتر بود استقبال می کرد و با این اندیشه که تمام تغییرات عمده ای که باعث شده است که دنیای ما خیلی کوچکتر به نظر آید ، نتیجه افزایش قدرت انبساطی است ، هدفش را در ایجاد فرم و فضایی که استفاده از ماده ساختمانی جدید را به حداقل برساند دنبال می کرد.


منبع :
معماری معاصر غرب/وحید قبادیان
از رومانتیک تا کیهانی/ میثم آهنگر
فصلنامه رایانه معماری و ساختمان شماره دوم و چهارم
سعید سنجری فرد

https://samostudio.ir